کد مطلب:217457 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:226

امام کاظم و قیام علمی
در زمان حضرت كاظم صلوات الله علیه برای قیام مسلحانه بر علیه طاغوت و تشكیل حكومت اسلامی، زمینه ای فراهم نبود، و گرنه بر آن حضرت واجب بود كه دست به كار شده و حكومت اسلامی بوجود آورد، چنانكه از قیام حسین بن علی شهید فخ كه مورد تأیید امام (علیه السلام) بود معلوم گردید، حضرت به او فرمود: مردم فاسقند، كاری از پیش نخواهی برد.

ولی برای مبارزه منفی و قیام علمی و ارشاد مردم، شرایط، آماده بود، بدین جهت، امام فعالیت خویش را در دو جبهه آغاز فرمود، یكی مبارزه منفی و عدم تسلیم در برابر طاغوت و متنفر كردن مردم از دستگاه ظلم و جور، دلیل این مدعا زندانی شدن آن حضرت و سالها در زندان ماندن و شهادت در زندان است و دیگر آنكه آن حضرت صفوان جمال را وادار به فروش شترهایش كرد تا هارون الرشید حتی در رفتن به حج آنها را كرایه نكند و امام به وی فرمود: هر كه بقای هارون را دوست دارد ولو بمدت دادن كرایه شتران، در قیامت با او محشور خواهد بود.

دیگری در جهت ارشاد و هدایت مردم و نشر احكام و تربیت افراد، شیخ مفید در ارشاد فرموده: مردم روایات بسیاری از آن حضرت نقل كرده اند و آن حضرت افقه اهل زمان خویش بود. [1] .

مرحوم شیخ طوسی در رجال نام دویست و هفتاد و دو نفر از راویان را ذكر كرده كه همه از آن حضرت نقل حدیث كرده اند، مطالعه نام آنها در همان كتاب بسیار دیدنی است، با مراجعه به كتب اربعه و بحار و امثال آن خواهیم دید كه بخش قابل توجهی از احكام و اعتقادات و اخلاق اسلامی و تفسیر توسط آن جناب بوده است.

وصیت آن حضرت به هشام كه در كافی: كتاب العقل و الجهل ص 13 - 23 و در تحف العقول در ذكر ارشادات آن حضرت نقل شده، حائز اهمیت است. علی بن جعفر برادر آن حضرت كه از تربیت شدگان آن حضرت و از خواص آن بزرگوار بود هم «كتاب المناسك و المسائل» را از آن حضرت نقل كرده است.

مرحوم مجلسی همه آن كتاب را در بحارالانوار ج 10 از صفحه 249 تا صفحه 291 یعنی در چهل و یك صفحه آورده است تحت عنوان «ما وصل الینا من اخبار علی بن جعفر عن اخیه موسی علیه السلام...» و آنها حدود چهار صد و هیجده سؤال و جواب است كه بصورت: «سالته...قال» منقول است.

شیخ طوسی در اختیارالرجال فرموده: امامیه اتفاق دارند بر شش نفر از فقها از اصحاب امام كاظم و امام رضا (علیه السلام) و آنها عبارتنداز: یونس بن عبدالرحمان، صفوان بن یحیی، بیاع سابری، محمد بن ابی عمیر، عبدالله بن مغیره، حسن محمود سراد و احمد بن ابی نصر بزنطی [2] اینك به عده ای از بزرگان و فقهاء و محدثین كه از تربیت یافتگان آن حضرت و پدرش امام صادق و پسرش امام رضا (علیهم السلام) بوده اند، اشاره می كنیم.

1- یونس عبدالرحمن مولی آل یقطین:

در فهرست شیخ آمده كه او بیشتر از سی كتاب در احكام جمع و تألیف كرده است. صدوق فرمود: از ابن الولید شنیدم می فرمود: روایات كتب یونس همه صحیح است مگر آنچه محمد بن عیسی بن عبید به تنهایی از او نقل كرده است.

نجاشی در رجال خود فرموده: در میان اصحاب ما متقدم و عظیم المنزلة بود، در ایام هشام بن عبدالملك متولد شد، امام صادق (علیه السلام) را در میان صفا و مروه دید ولی از وی چیزی نقل نكرده و از امام كاظم (علیه السلام) و امام رضا (علیه السلام) روایت نقل فرموده است، امام رضا (علیه السلام) در علم و فتوا دادن به او اشاره می كرد.

ابوهاشم جعفری گوید: كتاب «یوم و لیلة» یونس را به امام حسن عسكری (علیه السلام) عرضه كردم، فرمود: این كتاب تصنیف كیست؟ گفتم: تصنیف یونس آل یقطین است. فرمود: «اعطاه الله بكل حرف نوراً فی الجنة».

2- صفوان بن یحیی:

شیخ طوسی در فهرست می فرماید: صفوان بن یحیی كه لباس سابری خرید و فروش می كرد، اوثق اهل زمانش در نزد اصحاب حدیث و عابدترین اهل روزگارش بود، روزی صد و پنجاه ركعت نماز می خواند و سالی سه ماه روزه می گرفت و هر سال زكات مالش را سه برابر می داد.

او و عبدالله جندب و علی بن نعمان در بیت الله الحرام عهد كردند كه اگر یكی از دنیا رفت، بقیه بعد از او نماز او را بخوانند، روزه او را بگیرند، حج او را به جای آورند و زكات او را بدهند، دو رفیقش قبل از او از دنیا رفتند، لذا صفوان به عهد خود عمل می كرد.

او از حضرت رضا و امام جواد و امام هادی (علیه السلام) روایت كرده و نیز از چهل نفر از اصحاب امام صادق (علیه السلام) نقل حدیث می كند و برای او كتب زیادی هست و از موسی بن جعفر (علیه السلام) مسائلی و روایاتی دارد.

نجاشی فرموده: صفوان بن یحیی ثقةٌ ثقةٌ عَینٌ. از حضرت رضا (علیه السلام) روایت نقل كرده و در نزد آن حضرت مقام شریفی داشت، كشی او را در رجال امام كاظم (علیه السلام) ذكر كرده، وكیل امام رضا و امام جواد علیهماالسلام بود، به طرف مذهب واقفیه نرفت، او در سال دویست و ده وفات یافته است.

3- محمد بن ابی عمیر:

نجاشی فرمود: كنیه اش ابو احمد، بغدادی الاصل، امام كاظم (علیه السلام) را ملاقات كرد و از او احادیث بسیاری شنید و در بعضی احادیث، امام او را أبا احمد خطاب كرده است و نیز از حضرت رضا (علیه السلام) حدیث نقل كرده، در نزد خاصه و عامه دارای منزلت است، شیخ در فهرست فرمود: «و كان من أوثق الناس عندالخاصة و العامة و أنسكهم نسكاً».

او همان است كه به هارون الرشید خبر دادند كه او نام های همه شیعیان را در عراق می داند، هارون او را گرفت و گفت: نام شیعیان را بگو، او قبول نكرد، او را لخت كرده و آویزان نموده و صد ضربه شلاق زدند. می گوید: تحمل فشار بقدری سخت شد كه عن قریب بود نام شیعیان را فاش كنم، ناگاه ندای محمد بن یونس بن عبدالرحمان را شنیدم كه می گفت: ابن ابی عمیر! از خدا بترس، و موقف خود را در پیش خدا بیاد آور، این گفته باعث قوت قلب شد كه تحمل كردم و نگفتم والحمدلله؛ و در آن گرفتاری بیشتر از صد هزار درهم ضرر دید. (رجال كشی).

او چهار سال بعلت طرفداری از امامت به زندان رفت، خواهرش كتابهای او را دفن كرد و از بین رفت، بقولی خودش در غرفه ای گذاشته بود كه باران بر آنها جاری گردید و شسته شدند، لذا از حفظ، نقل حدیث می كرد، اصحاب ما بر مراسیل او اعتماد كرده اند، كتابهای زیادی تألیف كرده است، او در سال دویست و هفده به جوار حق پیوست. (رجال نجاشی).

سندی بن شاهك به امر هارون او را صد و بیست تازیانه زد و در حبس افكند، او بیست و یك هزار درهم داد تا خلاص شد. از مردی ده هزار درهم طلب داشت، آن مرد خانه خود را به ده هزار درهم فروخت، پولش را پیش ابن ابی عمیر آورد و گفت: این طلب تو است.

گفت: این پول از كجاست؟ آیا به ارث برده ای یا كسی به تو بخشیده است؟ گفت: خانه ای را فروخته ام، پول آن است. ابن ابی عمیر گفت: ذریح محاربی از امام صادق (علیه السلام) به من نقل كرد كه فرمود: «لا یخرج الرجل من مسقط رأسه بالدین» یعنی به علت قرض مرد را از خانه اش بیرون نمی كنند. لذا این پولها را قبول نمی كنم با آنكه به خدا قسم فعلا به یك درهم نیز احتیاج دارم (تحفة الاحباب). ببین تربیت امامان صلوات الله علیهم چه مردانی به وجود آورده است. اگر انسان خودش خانه اش را بفروشد و بیاورد مانعی ندارد ولی آن بزرگوار احتیاط كرده است.

4- عبدالله بن مغیره ابو محمد بجلی:

نجاشی فرموده: ثقة ثقة، كسی در جلالت و دین و ورع به او نمی رسد، از ابی الحسن موسی بن جعفر (علیه السلام) حدیث نقل كرده و گویند سی كتاب تألیف نموده است.

كشی در رجال خود نقل كرده: عبدالله بن مغیره گوید: قول واقفیها را قبول كرده بودم، به حج مشرف شدم، به وسوسه و تردید افتادم، به پرده كعبه چسبیده و گفتم: خدایا! مطلوب و اراده مرا می دانی، مرا به بهترین ادیان هدایت كن، در آن وقت به دلم افتاد كه محضر امام رضا (علیه السلام) بروم، به مدینه آمدم و به در خانه آن حضرت رفتم، به غلام آن حضرت گفتم: بگو مردی از اهل عراق اجازه ورود می خواهد. در این بین صدای امام را شنیدم كه فرمود: عبدالله بن مغیره! داخل شو، داخل خانه شدم، امام چون به من نگاه كرد، فرمود: خدا دعایت را قبول فرمود و تو را به دین خود هدایت كرد، گفتم: «اشهد انك حجة الله و امینه علی خلقه».

5- علی بن جعفر صادق (علیه السلام)، برادر امام كاظم و از تربیت شدگان آن حضرت است و زمان چهار امام را درك كرده است، مفید رحمةالله در ارشاد فرموده: علی بن جعفر رضی الله عنه از راویان حدیث، صحیح العقیده، شدیدالورع و كثیرالفضل است، ملازم برادرش موسی بن جعفر (علیه السلام) بود و از وی روایات بسیاری نقل كرده است (ارشاد: ص 269) شیخ در فهرست فرموده: «علی بن جعفر... جلیل القدر ثقة و له كتاب المناسك و مسائل الأَخیه موسی بن جعفر (علیه السلام) سأله عنها».

در مناقب فرموده: از جمله ثقات آن حضرت، حسن بن علی بن فضال كوفی، عثمان بن عیسی، داوود بن كثیر رقی، و علی بن جعفر صادق (علیه السلام) است و از خواص اصحابش علی بن یقطین، ابوالصلت عبدالله بن سلام، اسماعیل بن مهران، علی بن مهزیار، ریان بن صلت، احمد بن محمد حلبی، موسی بن بكیر واسطی و ابراهیم بن أبی البلاد كوفی است (ج 4 ص 325).


[1] ارشاد: ص 279.

[2] مناقب: ج 4 ص 325.